فکر شفا بخش
به زندگي كه نگاه مي كنيم بسياري از اتفاقات و پيشامدها را ميبينيم که هيچ کدام مطلوب ما نيستند و هميشه ميخواهيم به طريقي ديگر ميبودند.
در دنيايي که داريم، اتفاقاتي رخ ميدهد که اگر دست ما بود نميخواستيم که هيچکدام از اين اتفاقات ميافتاد. بدبختي؛ قتل؛ بيماري؛ تجاوز؛ فقر؛ استرس؛ نگراني؛ بياعتمادي و... اينها چيزهايي است که در جهان فعلي وجود دارد. چگونه ميتوانيم اين جهان؛ اين دهکده بزرگ را نجات دهيم و آنرا تغيير دهيم.
بعضيها معتقدند که جهان دهکدهاي است؛ دهکدهاي بزرگ بنابراين همه با هم در ارتباط هستند و کوچکترين تغيير خوب يا بد ميتواند خيلي سريع بر ديگران تأثير بگذارد.
در داستاني آمده بود معلمي که از دست بچه سر به هوايي به کلي از کوره در رفته بود نقشه جهان را پاره پاره کرد و به شاگرد داد تا آن را به هم بچسباند. پسر بچه بعد از چند دقيقه نقشه کامل را تحويل معلم داد . معلم شگفت زده از سرعت عمل شاگرد از او پرسيد چگونه اين کار را انجام دادي؟ پسر بچه گفت: به ورقه هاي پاره پاره شده جهان نگاه کردم و تکههاي پاره پاره شده را برگرداندم در طرف ديگر مرد پاره اي را ديدم؛ اعضاي آن مرد را به هم چسباندم نقشه جهان دوباره درست و کامل شد.
در آن طرف تصوير جهان، تصوير انسان است. اگر بتوانيم اين تصوير را کامل کنيم و اندام هاي آنرا کنار يکديگر قرار دهيم تصوير کامل جهان دوباره به وجود خواهد آمد.
تاریخ: سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:فکر شفا بخش,
ارسال توسط علیرضا مرادی , عشق خدائی
آخرین مطالب